من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

اینجا 
همه 
هر لحظه می‏پرسند
:
-                         
حالت چطور است؟
اما 
کسی 
یک بار
از من نپرسید:
-                 
بالت . . .

پرنده در زیر دستی که دست نیست
قیصر امین پور.
پ.ن:خب کسی حال ماراهم نپرسید چه رسد به بال.

به تو می اندیشم به تو و تندی طوفان نگاهت بر من

چنان پُر شد فضای فکرم از دوست
که یاد خویش گُم شد از ضمیرم

حافظ (با کمی دخل و تصرّف)

دلم گرفته ای دوست


نه بسته ام به کس دل

نه بسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج

رها رها رها من

 

ز من هر آن که او دور

چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک

از او جدا جدا من

 

نه چشم دل به سویی

نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی

به یاد آشنا من

 

ستاره ها نهفته اند

در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست

هوای گریه با من . . .

پسر روشن


رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...

آب در حوض نبود

ماهیان می گفتند:

هیچ تقصیر درختان نیست

ظهر دم کرده تابستان بود

پسر روشن آب، لب پاشویه نشست

و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد